جلسه اول ولایت فقیه
موضوع: ولایت فقیه (یوم الشروع)
تذکرات اخلاقی و درسی:
«اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً»
امیدواریم شروع تحصیلی امسال که مقارن با سالروز ازدواج مبارک مولای متقیان حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) است باعث توفیق بالایی برای پیشرفت حوزههای علمیه باشد. و انشاءاله به برکت این روز و نیز دهه ولایت که در پیش است توفیق بیشتری داشته باشیم. در این ایام بعد از شروع دوره جدید شورای عالی حوزه که تغییراتی هم داشت و برخی از افراد جابجا شدند سعی بر این بود به حضور مراجع تقلید برسیم و از رهنمودهای آنان استفاده کنیم. نکات زیادی در فرمایشات آن بزرگواران مطرح شد.
نکته اول: تهذیب و اخلاق؛ همه مراجع تقلید روی تهذیب و اخلاق تاکید دارند که باید جزء برنامههای رسمی حوزه باشد. یک وقتی هم مقام معظم رهبری در جلسهای که با اعضای شورای عالی داشتند؛ فرمودند اخلاق همهاش درس نیست بلکه ساختن است تخلق به اخلاق است و روش و منش باید اسلامی باشد و این جنبه عملی دارد و اساتید باید در عمل این منش را از خودشان نشان بدهند و طلاب هم روش و منش استاد را الگو قرار بدهند.
سابقا همینگونه بوده است بزرگانی که تخلق به اخلاق داشتند و خودشان مجمسه اخلاق بودند تنها اکتفا به تدریس نداشتند بلکه همین رفت و آمدشان بین طلاب و معاشرتشان روش و سیره ائمه را نشان میداد در اصفهان مرحوم حاج میرزا علی آقا شیرازی فقیه و طبیب بود و کتاب قانون بوعلی را تدریس میکرد مرحوم شهید مطهری میفرماید سفری اصفهان رفتم و در درس نهج البلاغه و نیز درس قانون ایشان شرکت کردم و تعجب کردم که با برنامه عالی تدریس میکرد و در بین طلاب در مدرسه صدر اصفهان میآمد و همان رفت و آمدشان درس بود شخصیتی بود که یک وقتی مسافرت عتبات رفته بودند برگشتند فرمودند منزل آیتالله العظمی سیدمحمود شاهرودی رفتم وقتی نشستم فرمودند اجازه بفرمایید من حمد و سوره را خدمت شما بخوانم بعد مرحوم آیتالله العظمی شاهرودی فرمودند «عظنی» مرا موعظه کن یعنی ایشان کسی بود که مثل آیتالله شاهرودی از ایشان موعظه میخواستند.
مرحوم حاج میرزاعلی آقا شیرازی فرمودند یکی از خطبههایی که در رابطه با سوره کوثر است را خواندم و آن مرجع بزرگ را موعظه کردم.
ما در حوزه چنین افرادی کم داریم بالاخره سفارش آقایان مراجع در این ملاقاتهای شورای عالی حوزه با آنان این بود که اساتید در درسهایشان یک بحث اخلاقی داشته باشند بحمدالله ما هم چهارشنبهها یک درس اخلاقی داریم امید است که بتوانیم ادامه بدهیم تا یک روایتی خوانده شود. مراجع تقلید خودشان هم این سیره را داشتند.
در یک سفری تمام ماه رمضان را مشهد بودم شبها درس آیتالله میلانی میرفتم در مسجد گوهرشاد یک ماه کتاب الخمس را تدریس میفرمودند رسمشان این بود که اول بحث که میخواستند شروع کنند کتاب تحف العقول را باز میکردند و یک حدیث میخوانند و اجمالا معنی میکردند و بعد شروع به درس میکردند تمام این یک ماه روششان این بود حالا شاید در درسهای رسمیشان هم همین بود بقیه علما خیلی بودند که این روش را داشتند و اتفاقا در این ملاقات شورای عالی حوزه آقایان مراجع از اساتید خواستند که این روش را ادامه بدهند.
نکته دوم: جدی بودن در تحصیل؛ تاکید دوم روی جدیت در تحصیل بود که استاد نظارت بر اصحاب بحث داشته باشد
مرحوم آقای بروجردی با اینکه جمعیت فراوانی آن موقع درس ایشان میآمدند یک عنایتی ویژهای روی عده خاصی از شاگردان داشتند که اگر یکی از اینها یک روز یا دو روز درس را تعطیل میکردند ایشان او را میخواستند و میپرسیدند که کجا بودی چرا تعطیل کردی؟
آیت الله لطفالله صافی میفرمودند که من چند روز مریض شده بودم و درس نرفتم آیتالله بروجردی همان روز از مرحوم اخوی سوال کردند که ایشان کجا هستند؟
مرحوم آیتالله گلپایگانی فرمودند آن ایام که در درس مرحوم شیخ عبدالکریم حائری شرکت میکردیم در یک مقطع مریض شدم و مرحوم حاج شیخ از دیگران پرسیدند که ایشان چرا درس نمیآیند گفته شد ایشان چند روزی است که مریض است استاد سوپی درست کردند و آمدند حجره شاگردش که هم عیادت باشد هم عنایتی باشد.
در همین دیداری که با آیتالله نوری داشتیم فرمودند در سال 1322 با اخوی (مرحوم شیخ حسن نوری) آمدیم قم و کسی را هم نمیشناختیم رفتیم فیضیه که حجره بگیریم اشاره کردند به مرحوم صدوقی یزدی که مسئول مدرسه است و رفتیم و حجره گرفتیم و همان روز عصر به ما اطلاع دادند که آیت الله حجت میآیند دیدن شما که این عنایت نسبت به طلاب را هم میرساند.
و اینها باید عملی بشود همینکه مقام معظم رهبری میفرمایند طلبه ساخته شود این راه ساخته شدن است.
اخیرا شهرتی پیدا کرده که حوزه افت تحصیلی پیدا کرده که شایعه است و معلوم نیست و از طرفی هم مسئولین حوزه میگویند چنین چیزی نداریم بلکه پژوهشها توسعه پیدا کرده حضور در درسها بیشتر شده و نمرات امتحانات بهتر شده تقریرات بیشتر و بهتر شده و ما هم در شورای عالی حوزه گفتیم تحقیقی در این زمینه بشود که اگر دیدیم شایعه است رد کنیم و بگوییم که چنین چیزی نیست.
نکته سوم: نوشتن تقریرات؛ تقریر و نوشتن درس از ابتدا رسم بود و من هم از ابتدا مینوشتم حتی برای وصل شهریه آیتالله بروجردی گفتند باید امتحان بدهی و مسئول امتحانات آیتالله لطف الله صافی بود رفتم و گفتم من آمادهام امتحان بدهم آیتالله صافی فرمودند درس آیتالله بروجردی میروی گفتم بله فرمودند مینویسی گفتم بله فرمودند همان نوشتهها را بیاور من نوشتهها را بردم پس از چند روز انتظار دیدم شهریه حوزه شروع شده از طرفی باید اسم من در دفتر ثبت شود از طرف دیگر مأخوذ به حیاء بودم که بروم از آقای صافی بپرسم من قبولم یا مردود. لذا از یکی از فضلاء که از بستگان من و از آشنایان آقای صافی بود خواستم جریان را بپرسند و ایشان پرسید و آقای صافی فرمودند قبول است و نام ایشان را هم در دفتر ثبت کردیم.
درس مرحوم داماد را مینوشتم یک جزوه مفصل از کتاب الحج و کتاب الصلاه دارم درس مرحوم گلپایگانی کتاب الطهاره بود و نوشتم یک وقت به مناسبتی منزل ایشان رفتم همان جزوه درس آقا را که همراهم بود در بیت آقای گلپایگانی جا گذاشتم و فکر کردم گم شد و در نهایت معلوم شد که در منزل آقای گلپایگانی مانده است رفتم دنبال آن گفتند دست خود آقا است مراجعه کردم و آقا فرمودند من خواندم و این اگر کامل شود و اصلاح شود قابل چاپ است.
نکته چهارم: مباحثه هم از چیزهایی بود که ضروری بود و انجام میدادند و تقریبا رایج بوده و الان خیلی کم شده و یا اصلا نیست من یادم هست در اصفهان شرح لمعه میخواندیم با سه نفر از طلاب که درس شهید شمس آبادی میرفتیم مباحثه میکردیم و جالب اینکه امروز درس فردای استاد را مباحثه میکردیم و وقتی میرفتیم درس استاد میدانستیم که کجا را میگوید و حتی یکی دو بار که استاد گیر میکردند ما کمک میکردیم.
علی ای حال تذکر مراجع بیشتر روی جنبه اخلاق و جدیت در تحصیل و نوشتن و مباحثه دروس بود.
به هرحال؛ یکبار دیگر آرزو میکنیم درسی که شروع میکنیم با توجه به تقارن با اول ذیحجه سالروز ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(ع) توفیق بالایی برای حوزههای علمیه باشد.
در سال تحصیلی قبل در پایان بحث کتاب الخمس صحبت شد که درس بعدی از چه کتابی باشد دوستان پیشنهاداتی دادند که مثلا حج یا میراث و یا ولایت فقیه شروع شود در طول تابستان و بعد از کمی فکر به نظرم رسید که بحث ولایت فقیه اولویت دارد.
مقدمه: از اول غیبت صغری بزرگان در کتابهاشان بحث کردند و گرچه بحثهای مفصل و یا مجمل میشد ولی مدفون در کتب بوده و به مرحله اجرا گذاشته نشد البته گاهی اتفاق میافتاد که مرجع تقلیدی را میگفتند مبسوط الید است و اجرای حد میکرده تا مرحوم امام این شجاعت را از خودشان به خرج داد و این بحث را به مرحله اجرا گذاشت و یک نظام اسلامی با حاکمیت ولی فقیه اجرا کردند بحمداله مستقر شده و مورد توجه دولتها و ملتها قرار گرفت و همه متوجه شدند که اسلام هم قدرت اداره کشور را دارد درحالیکه خیلیها فکر میکردند اسلام این قدرت را ندارد ولی اینگونه نشد بلکه جمهوری اسلامی تشکیل شد و تهدیدی برای زورگویان شد به ویژه وقتی بیداری اسلامی در کشورهای اسلامی پیش آمد این تهدید عملی شد لذا مخالفتشان بیشتر شد و سعیشان بر این است که این نظام را ساقط کنند اما نتوانستند و الان متمسک شدند به القاء شبهه تا ذهن همگان مخصوصا جوانان و دانشگاهیان را از ولایت فقیه منصرف کنند لذا برای تحکیم مبانی علمی ولایت فقیه ضرورت دارد بحث از آن خصوصا در این زمان که حساسیت عجیبی از جوانب گوناگون پیدا شد؛ لازم است ولایت فقیه از جوانب مختلف مورد بررسی قرار گیرد.
برای نمونه وقتی فقیه مبسوط الید به عنوان اینکه منسوب عام است به عنوان ولی فقیه انتخاب شود تکلیف بقیه فقهاء که آنها هم منسوب عام از ناحیه امام هستند چیست؟ و یا اینکه اگر اصل ولایت فقیه را پذیرفتیم آیا فقیه ولایت مطلقه دارد یا ولایت محدود و آیا مثل انبیاء و ائمه است؟ و نیز آیا در مورد ولی فقیه علاوه بر اجتهاد، مرجعیت هم باید باشد و نیز بر فرض اجتهاد آیا اعلمیت هم شرط است؟ لذا به خاطر این مسائل تصمیم گرفتیم مسأله ولایت فقیه را بررسی کنیم.
در مسأله ولایت فقیه دو صورت بحث مطرح است.
صورت اول: بحث به صورت تفصیلی
صورت دوم: بررسی اهم مباحث.
ولی به نظر میرسد بهتر است اهم مباحث روشن بشود و خیلی بحث را ادامه ندهیم.
بحث اول: معنای ولایت است و اینکه در لغت و نیز در قرآن به چه معناست که بعضی میگویند در قرآن مشتقات این کلمه 230 مورد آمده است و اینکه ولایت فقیه در روایات به چه معنایی است و در کتب فقهاء به چه معنی آمده است.
بحث دوم: در انواع ولایت است.
بحث سوم: در اینکه اصل ولایت برای چه کسی است؟ آیا برای خداوند است یا برای ائمه است یا غیر ائمه هم میتوانند ولایت داشته باشند؟
ان شاءاله برای فردا.
وصلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین